Review SPL Tube Vitalizer
Review
SPL Tube Vitalizer
اُرُد انزابی پور
این محصولِ شرکت آلمانی SPL یکی از پردازشگرهای آنالوگ ویژهای است که نام سازنده خود را سر زبانها انداخت و با وجود آنکه بیست سالی از تولید آن میگذرد هنوز هم ابزار مورد تقاضایی میباشد. این ابزار در واقع نوع خاصی از Mastering Equalizer است که احتمالا به شکل کمی تصادفی هنگام آزمایشهای ولفگانگ نیومن، طراح و بنیانگذار شرکت SPL بر روی اکوآلایزرها پدید آمدهاست. مبنای کار آن به رفتار آکوستیک-روانی اکوآلایزرها و واپیچش فاز، و نیز برهم کنش فیلترهای آن بر میگردد. البته دفترچهی راهنمای آن پر است از ادعاهایی کمی عجیب و تبلیغاتی، اما این از کیفیت دستگاه نمیکاهد.
شرکت سازنده، این ایدهی طراحی را در چند مدل پیادهکرده که مدل Tube Vitalizer موردِ بررسی ما، کاملترین و گرانترین آنهاست. اکنون دیگر مدلهای قبلی تولید نمیشوند و فقط مدل سادهتر Vitalizer MK2-T و مدل حاضر در اینجا در خط تولید ماندهاند.
مدل Tube Vitalizer دستگاه دو کانالهی استریویی است که تقریبا تمام کنترلهای آن برای دو کانال مشترکند بجز تضعیف خروجی و لیمیتر آن. که البته کار را برای کاربرد اصلی آن که مسترینگ برنامههای استریو است آسان میکند. این دستگاه از سه فیلتر و دو کمپرسور تشکیلشده و در حقیقت یک اکوآلایزر استریوی سه باندی است اما شباهت کمی به اکوآلایزرهای متعارف دارد. تنظیم آن خیلی سرراست نیست و باید آن را بخوبی بشناسید تا بتوانید از آن بهره بگیرید. از آن دستگاههایی است که فقط یکی دو کار بلندند که انجام بدهند ولی آنها را عالی انجام میدهند.
دستگاه تشکیلشده از دو فیلتر Bass و Hi-Mid که با هم و در جهت خلاف هم عمل میکنند و یک فیلتر Hi که مستقل است و در آخر هم طبقهی خروجی را داریم که میتوان بین ترانزیستوری و لامپی انتخابکرد. هر کدام از دو طبقه فیلتر یک کمپرسور هم دارند که میتواند به شکل خاصی و برای مهارکردن اثر فیلتر بکار رود.
هستهی اصلی دستگاه تشکیلشده از فیلتر بم که در حدود 64 هرتز ثابت است و میتوان آن را فقط تقویتکرد و فیلتر Hi-Mid که فقط میتوان آن را کاهشداد و فرکانس آن بین 1 تا 20 کیلو هرتز قابل تنظیم است. تمام فیلترها به شکل موازی با سیگنال اصلی متصل شدهاند و برای فعالکردن باید آنها را به سیگنال اصلی افزود. این کار با تنظیمات Process و Intensity انجام می گردد. با توجه به منحنیهای درک و دریافت ترازصوتی فلچر-مونسون، با افزایش مقدار Process، فیلتر کاهشی Hi-Mid فعالتر شده و فرکاسهای میانی کاهش مییابند. کنترل Bass هم روی مقدار مناسب تنظیم میشود تا مقدار باس افزایشیابد. این ویژگی مهم این دستگاه میباشد و Vitalizer بر مبنای آن طراحی شدهاست. نمیتوان فقط باس را افزایشداد و افزایش باس متناظر با کاهش فرکانسهای میانی میباشد.
شکل یک
شکل یک تنظیمات روی صفحه دستگاه را نشان میدهد. سمت راست کنترلهای مربوط به طبقه خروجی و سمت چپ مربوط به پردازش هستند. کنترلهای پایین سمت چپ مربوط به فیلتر بم و بالا مربوط به فرکانسهای زیر میباشند.
با افزایش کنترل Process تاثیر دستگاه شنیده میگردد که کاهش فرکانسهای میانی و افزایش خفیف فرکانسهای بالاتر از آن است که فرکانسشان توسط کنترل HI-Mid انتخاب میگردد. با تغییر کنترل Bass از حالت صفر به طرفین، میتوان تاثیر باس را افزایش داد. به سمت چپ (Soft)، باس پُر و سنگینی بدست میآید که عموما مفیدتر است و به سمت راست (Tight)، باس کوبنده تر و خشکتری که در موارد کمتری بکار میآید. هر چه فاصله از حالت صفر بیشتر شود تاثیر افزایش باس هم شدیدتر است که البته این متناسب است با تنظیم Process. یعنی اگر Process در حالت صفر باشد باس تغییر نمی کند. نکته اینجاست که هر چه Process بیشتر و باس هم بیشتر شود، البته تاثیر باس بیشتر شده اما کاهش فرکانسهای میانی هم بیشتر میشود (شکل دو). یعنی نمیتوانید بدون کاهش میدرنج، باس را بیشتر کنید. این نکته، به نظر من کارایی این دستگاه را محدود میکند. گرچه این ایده در برخی موارد خیلی خوب عمل میکند ولی نه همیشه، و برهم کنش تنظیمات Tube Vitalizer، کار با آن را پیچیده کردهاست.
شکل دو
فیلتر باس در حالت عادی از شبکه مقاومت و خازنی R-C تشکیل شده ولی یک فیلتر سیم پیچ و خازن L-C هم موجوداست که با فشردن کلیدی، جایگزین فیلتر R-C میگردد که تاثیر قویتر و پُرتری دارد زیرا وجود دو المان حساس به فرکانس، درجه فیلتر را بالابرده و آن را متمرکزتر میکند.
سپس یک کمپرسور از نوع VCA (به کمک آی سی 4301 ساخته شرکت THAT) وجود دارد که اندازهی افزایش فرکانسهای بم را مهار میکند. نسبت فشردهسازی و زمانهای فراز و فرود آن، خودکار تنظیم میگردد و فقط مقدار کمپرس به کمک پیچ تنظیم Bass Comp. قابل انتخاب است.
در ردیف بالای سمت چپ، کنترلهای فیلتر فرکانس بالا قرار دارند که یک فیلتر شیبدار (Hi-Shelving) افزایشی است (شکل سه). با افزایش Intensity، دامنه فرکانسهای بالا افزایش مییابد و تنظیم High Freq. آن را تیون میکند. سپس یک کمپرسور هم در اینجا قراردادهشده که آن هم از طراحی آنالوگ مشابه کمپرسور باس استفاده میکند و بدور یک آی سی 4301 ساخته شرکت THAT طراحی شدهاست.
شکل سه
بنابراین روش بکارگیری Tube Vitalizer تا اینجا بدینگونه است که: بعد از فعالکردن کلید Process، پیچ تنظیم Process را زیاد کنید و همزمان مقدار باس را به یکی از دو سو (بسته به نوع باس که میپسندید) تغییر دهید تا تاثیر باسی که میخواهید بدست آید. نوع فیلتر بم را هم انتخاب کنید. اکنون فرکانسهای میانی نیز تغییر کردهاند. مید رنج کمشده و فرکانسهای بالاتر، کمی افزایش یافتهاند. فرکانس Hi-Mid را تغییر دهید تا محدودهی دلخواه بدستآید. (البته گاهی بدست نمیآید!) این کار سبب میشود که گاهی با وجود افزایش بم، تاثیر خواننده و سازهای میدرنج کم شود. برای جبران میتوان از فیلتر فرکانس بالا که در ردیف بالا قرار دارد کمکگرفت. Intensity را افزایش دهید تا حضور خواننده برگردد (گاهی برنمیگردد!) و اگر مناسب نبود High Freq. را تنظیم کنید تا جای مناسب پیدا شود. اگر سینهای خواننده یا اصوات بسیار زیر، زیاد شدند، از کمپرسور فرکانس بالا کمک بگیرید تا مهار شوند. اینجا نیز میتوانید بین فیلتر R-C و L-C یکی را انتخاب کنید. به گوش من در اکثریت قریب به اتفاق موارد، فیلترهای L-C مناسبتر هستند.
در انتهای سمت چپ، کنترل Drive قرار دارد که اندازه ی سیگنال ورودی را تنظیم میکند. با افزایش آن، پردازش شدیدتر و با کاهش آن پردازش خفیفتر میگردد. من معمولا آن را روی حالت صفر نگاه میدارم. گاهی هم کمکردنش، صدای ملایمتری بدست میدهد.
سپس طبقهی خروجی را داریم که میتوان آن را بین خروجی ترانزیستوری و لامپی انتخابکرد. خروجی ترانزیستوری، کاملا تمیز و شفاف است و کیفیت خیلی خوبی دارد. خروجی لامپی از سه لامپ تشکیلشده که یکیشان به عنوان طبقهی تفاضلی بکار رفتهاست و تاثیر استریو را کمی افزایش میدهد. دو پیچ تنظیم برای کاهش تراز خروجی هر کانال به طور مستقل وجوددارد تا دستگاه بعدی واپیچیده نگردد. اگر تراز سیگنال در مسیر سیستم شما، صحیح باشد معمولا نیاز به کاهش اینها وجود ندارد. اما میتوانید درایو ورودی را افزایشداده و این تنظیمات را متناسب با آن کاهشدهید تا صدای خشنتری بدست بیاورید. همچنین میتوان خروجی را روی حالت لیمیتر گذاشت. در این حالت، یک لیمیتر لامپی و دیودی به خروجی اضافه میشود. در حقیقت لامپها به حالت محدودکننده میروند و صدا کمی خفه میشود. گرچه این حالت ممکن است برای کوبهایها و درامز مناسب باشد برای کل میکس معمولا مناسب نیست. برای Sub-Group درامز و کوبیها آن را امتحان کنید.
شکل چهار
دو عدد اندازهگیر عقربهای هم برای مشاهده تراز سیگنالهای ورودی و خروجی تعبیه شدهاند. پشت دستگاه بسیار ساده است و فقط شامل کانکتورهای XLR ورودی و خروجی و اتصال برق به دستگاه میباشد. همچنین یک کلید Ground-Lift برای قطع حلقهی زمین قرار دادهشده که در صورتی که هام برق شهر را شنیدید آن را بکار ببرید. در سیستمهایی که بدرستی سیمکشی شدهاند، این تنظیم باید غیر فعال بماند.
آزمایش دستگاه:
همانطور که گفتم این دستگاه پیچیدهای است و کارکردن با آن به کمی مهارت نیاز دارد. کلید اصلی بدست آوردن نتیجه، استفادهی خفیف و حداقلی از Vitalizer است. با عدم توجه، ممکن است تنظیمات را شدیدتر از میزان مناسب درنظر گرفته و به آن عادت کنید و پس از آنکه کار پایان یافت متوجه پردازش بیش از حد، شوید.
تاثیر مثبت افزایش بمی که من از این دستگاه بدست میآوردم با ابزارهای دیگر و بخصوص نرمافزارها به راحتی میسر نیست و همچنان فرکانسهای بالای ابریشمی و ظریف آن. اما این به قیمت از دستدادن میدرنج تمام میشود. به کمک فیلتر فرکانس بالا میتوان کمی از آن را بازیافتکرد ولی نه کاملا. برهمکنش تنظیمات گاهی اعصاب خردکن میشود. زمانهایی هست که شما فقط میخواهید که باس را تقویتکنید و چه ابزاری بهتر از Vitalizer. اما نمیخواهید که مید رنج تغییر کند مخصوصا در موسیقی راک و موسیقی آکوستیک که بر خلاف موسیقی پاپ، تغییر در مید رنج سبب غیرطبیعیشدن صدا میگردد. اینجااست که Tube Vitalizer سرناسازگاری میگذارد. اما اگر به اندازهی خفیفی آن را تنظیم کنید و تاثیر ملایمی را بخواهید عالی عمل میکند.
خروجی لامپی Tube Vitalizer خیلی خوب عمل میکند و من تقریبا همیشه آن را به خروجی ترانزیستوری ترجیح میدهم. کیفیت صوتی آنالوگ آن عالی است و من فقط به کمک آکوآلایزر Manley Massive Passive توانستم که صدای آن را تقریبا بازتولید کنم که زمان بسیاری هم صرف تطبیق آنها کردم. باید بیاد داشت که بهای Massive Passive سه برابر بهای Tube Vitalizer است! البته Massive Passive بسیار منعطفتر از Tube Vitalizer میباشد.
باید توجه داشت که Tube Vitalizer بدرد هرکاری نمیخورد و موارد زیادی نیست که بکار بیابد. اما وقتی بدرد آهنگی بخورد عالی عمل میکند. کارکردن با آن حوصله و دقت فراوان میخواهد و باید به نحوهی عملکرد آن کاملا آشنا باشید. این ابزاری است که کاربران پَر و پا قرصی چون باب لودویگ کبیر! (مهندس مسترینگ Bob Ludwig) دارد.